بلوچ کومے وپادار پہ وتے خاک و وطنا

 
امیدواریم در کنار ما لحظات خوشی را سپری کنید... با تشکر , مدیریت وبلاگ
 

 

 

در باره ی ما

طبق معمول به وبلاگ خودتان خوش آمدید. قصددارم مطالبی را درموردتاریخ بلوچ ها و مهمترین افرادبلوچ وطوایف مختلف بلوچ و...گردآوری کنم. شمادوستان عزیز بادادن نظر درموردوبلاگتان مرادر کامل کردن اطلاعات کمک کنید. (باتشکرفراوان:سلمان رسولی)
پیوند روزانه
تشخیص مدل گوشی از روی شماره
نمره20
فیزیک90دانشگاه زابل
حریم عشق
ریاضی کاربردی90دانشگاه زابل
دلنوشته های ماباهم
کله گرمک خاش
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

جستجو درسایت
"لطفا از کلمات کلیدی برای جستجو استفاده کنید !!!


لوگوی دوستان
<--- لوگوي شما --->
طراح قالب


تبلیغات شما
پسر بزرگ و زن دادشاه(عکس)
نوشته شده توسط : سید سلمان رسولی

لينک ثابت |یک شنبه 22 دی 1392برچسب:,

| ادامه مطلب...
ماکت مسجد جامع دزک
نوشته شده توسط : سید سلمان رسولی

 

ماکت مسجد جامع دزک( این مسجد با قدمت 1200سالہ قدیمی ترین مسجد بلوچستان است۔ میگویند برای ساختن این مسجد 9 نفر از بزرگتین صوفیان آن زمان از جملہ شیخ عبدالقادر جیلانی دست بہ دست ھم دادہ اند و این مسجد را ساختہ اند)

لينک ثابت |شنبه 21 دی 1392برچسب:,

| ادامه مطلب...
سد گنجیں بلوچستان (لاشار)
نوشته شده توسط : سید سلمان رسولی

لينک ثابت |شنبه 21 دی 1392برچسب:,

| ادامه مطلب...
وجه تسمیه مکران
نوشته شده توسط : سید سلمان رسولی

یکی می گوید: در زبان بلوچی،مک،به خرما می گویند. مثل اینکه {به نظر او } مکران مترادف با نخلستان است.

دیگری قائلست که این نامگذاری از جانب ایرانیان صورت گرفته و در اصل، ماهی خواران،بوده که در مرور زمان به ، مکران ، تبدیل شده است.

حال آنکه در واقع ، مکران ، نام یک شخصیت بزرگ می باشد که کوچک ترین ارتباطی با ،ماهی خوارن ،یا مک ران ندارد.

صاحب معجم البلدان می نویسد : مورخین نوشته اند که مکران را بدینوجه مکران میگویند که در آن ( مَکران بن فارک بن سام بن نوح علیه السلام ) ،

برادر کرمان رحل اقامت افکند و آنجا را وطن خویش قرار داد . این واقعه زمانی رخ داد که زبانهای مختلف در بابل از یکدیگر جدا و مستقل شدند.

همانطوری که به صراحت مشخص است بر طبق این مدرک تاریخی، یکی از نوه های سام بن نوح (علیه السلام) به نام مَکران در این سرزمین مقیم شد

و آنجا وطن خویش ساخت و بعدها این خطه به نام خود وی مشهور به<< مَکُّران >> شد.

لينک ثابت |شنبه 21 دی 1392برچسب:,

| ادامه مطلب...
ملانورمحمددرازهی
نوشته شده توسط : سید سلمان رسولی

 

شهيد ملا نور محمد بم پشتي يكي از شعراي گرانقدر بلوچستان است كه در يك خانواده متعهد و باايمان در يكي از روستاهاي بخش بم پشت از توابع شهرستان سراوان ديده به جهان گشود. ملانور محمدتنها فرزند خانواده اش بود كه در سنين كودكي مادرش ـ آن گنجينه محبت ـ را از دست داد. عمه ايشانسرپرستي اش را برعهده گرفت .شهيد ملانور محمد وقتي كه 4 سال داشتند ، استعداد و ذوق شعريخودش را نشان داد . هنگامي كه ايشان به همراه پدر و كنيزشان و تعدادي از افراد براي دروكردن گندمبه مزرعه مي رفتند ، چون بسيار كنجكاو و زيرك بود و از آنكه پدرش زني اختيار نمي كرد ، ناراحتبود و مي خواست به صورت شعر به ايشان بفهماند كه براي خود همسري برگزيند و خطاب به پدرش می گويد:
توئي عثمان غني سكّ انت بي جني 
تئي مولدانت گُلي تئي هوشاپ انت گِلي
در اوايل حكومت قاجار كه حكومت به تمام قسمت هاي مختلف ايران بويژه بلوچستان لشكر كشي ميكرد تا حكومتش را تثبيت كند، بم پشت هم از اين لشكر كشي قجرها در امان نماند . غارت و چپاول آنها سبب مهاجرت بسياري از مردم اين منطقه به نواحي ديگر بلوچستان گرديد.در حمله قاجار هركسي كه مي خواست از ظلم و جور آنان در امان بماند به مناطق ديگر بلوچستان كه اقوام و خويشاوندي داشت مهاجرت مي كرد. ملا نور محمد هم به سرزمين خويشاوندانش يعني مندپاكستان مهاجرت كردند و در اين سفر ملانور محمد درازهي در مكران با ملافاضل ، ملا بوهير ، ملاقاسم، ملا محمد و … كه از بزرگترين شاعران بلوچستان هستند ، آشنا گرديدند و مدت طولاني را در كنارهم بودند و سفرهايي را در گوشه و كنار بلوچستان داشتند و در عصر آنها كه ادبيات بلوچي تنها به شعرو شاعري اختصاص داشت ، ايشان در مورد شعر و زبان بلوچي مباحثات و گفتگوهايي با هم داشتند ودر آن دوران شعرا سعي در سرودن اشعار ناب، با سبك و وزن خاص داشتند كه در بعضي موارد شاهدمشاعره (مقابله شعري) آنها هستيم . اولين مشاعره در ادبيات بلوچي مربوط به همين دوره مي باشد كهشهيد ملانورمحمد با ملافاضل و ملابوهير در يكي از سفرهايشان در مكران وقتي شب را در محلي به سرمي بردند و سحرگاه هنگام برپاخواستن براي نماز فجر ، يكي از آنها پيشنهاد مي كند كه در مورد شبنم(نُود) چند بيتي بسرايند و آنها بعد از نماز شروع به سرودن شعر مي كند كه ابتداي شعر شهيد اين چنين است :
مروچي نوُد سحرگاهءَ در كاينت من پگّاه ءَ
رُدَنت چه كهر دريايءَ جُدط بندنت اناگاه ءَ
موكُل خاصءِ درگاهءَ سمينءِ سيل ءُ همراهءَ
ملا نور محمد بم پشتي در اين سفر ازدواج مي كند و بعد از آن كه امنيت نسبي در بم پشت برقرارگرديد، دوباره به زادگاهش بر مي‌گردند كه در اين زمان بين قوم درازهي با علم خان حاكم سروان سوءتفاهمي بوجود مي آيد كه اين سوء تفاهم مدتها باقي مي ماند و در هنگام لشكر كشي علم خان به همراهي نيروهاي قاجار به سراوان ، ملانور محمد ، مير بي بگر و تني چند از قوم درازهي كه در قلعهسب بودند، دستگير مي شوند و به همراه اسرا آنها را با زندان كرمان انتقال مي دهند. شهيد ملا نورمحمد در زندان كرمان به زبان مادريش شعر مي سرايد و اشعارش را براي زندانيان و اسيران دربند قاجارمي خواند كه به علت عدم تحمل اشعارش ، زبان وي را و دست مير بي بگر را قطع مي كنند، كه شهيدملانور محمد به سبب جراحات وارده جان به جهان تسليم مي كند و هم اكنون قبر آن بزرگ مرد بلوچ درشهر ماهان ، قبرستان شاه نعمت الله ولي (رح) قرار دارد و آخرين شعر ملانور محمد در زندان كرمان بدين گونه است.
نشتگون كرمان ، جنان شعران تَلوَسنت تركي جن شپي پاسان
پر منءُ بي بگرءَ نوابينءَ با هرطءِ بچءَ جُهل جوابين ءَ
شهيد ملا نور محمد مثل ديگر شعراي بلوچ در سرودن شعر به زبان فارسي هم تبحر خاصي داشتند و بازيبايي و وزن شعر مي سرودند كه زبان و بيان شعري شهيد بسيار شيوا و دلنشين است كه هر خواننده اي را به وجد مي آورد.
برفراز مسند گل بوده ام با عيش و نوش
شربتي خوردم ز جانم از شراب مي فروش
ملا نور محمد بم پشتي همانطور كه در سرودن شعر بزمي ماهر بودند ، در موارد ديگر سروده هايي دلنشين دارند :در مورد فرهنگ و اوضاع اجتماعي (دودءُ ربيدگان) :
كوه كبنڈین چه تيهري بندان سستگ انت كنڈگ ءُ ناراستين كلوٹ بالا رستگ انت
بي بنين روباه چو پلنگ ءَ اپرستگ انت
بدبوئين اسپنتان چما انبان گوستگ انت
در مورد دوستي دين و اهميت مناسك حج :
مَلَك منءَ اومان انت دل آرامين 
مكّهئي كوتءُ بيت نكو نامين 
زياده منءَ شاهءِ زيارت برحكّين 
سرورءِ ديدارءُ هزار لكّين 
چارين اصحاب ءُ حضرت بي شكين
درين محمد (ص) قبر مباركّين
نویسنده:برادرخدانظردرازهی

 

منبع:مهرء هنکین

لينک ثابت |شنبه 21 دی 1392برچسب:,

| ادامه مطلب...
کشاورز بلوچ (عکس وشعر)
نوشته شده توسط : سید سلمان رسولی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم :

وَفــَّـــی الحیـــــــاةَ دُیُونَـــــــــها کَرَمـــــــــاً ومـــــا وُفیَــــــت دُیونُــــــهُ

کشاورز ما دین خود به زندگی را با تلاشو کوشش صادقانه اش ادا کرد أما زندگی دین خود را در دادن روزی وپاداش خوب به وی ادا نکرد .

وَمَضَـــــــی تشــــــقُّ الـارضَ قَبضَتـُــهُ بِعـــــــزمٍ لا یَخُونُـــهُ

با دستان آهنینش زمین سخت را می شکافد و با اراده ائی که به او خیانت نمی کنند و به خواسته اش که همان کار شبانه روزی و بدون خستگی می باشد تن می دهند .

عَـــــــرَقُ الجِهــــادِ هَمَــــی علـــی عَینَیــــــه فـَـــــانطَبَقَت جفونــــــهُ

عرق تلاش وکوشش بی وقفه بر پیشانی اش جاری گشته پس چشمانش را بهم دوخته ( اشاره به این دارد که شدت عرق بسی زیاد است, که وارد چشمانش می شود و چشمان کشاورز ما خودبخود بسته میشوند ) .

هـــــلّا نَظَـــــــرتَ جَــبـینَــــــــهُ کـَـــــم فیـــه لُولـــــــوةٌ تَزینُـــــــه ُ

هان ؛ آیا به پیشانی اش نگریسته ائی که چقدر مرواریدهای مختلف وزیاد بر آن جای گرفته اند وآن را زینت بخشیده اند ( کنایه مجدد از کثرت عرق بر پیشانی کشاورز )

ضَنَّـــــت عَلیــــــه بِــــــالدُموعِ عُیُونـُــــــه فبَکـَــــــی جَبینُــــــــهُ

چه زیباست, چشمانش بر او بخل ورزیدند و اشک جاری نکردند, پس پیشانی اش بجای چشمانش گریستن آغاز نمود .

دیوان لکل زهرة عبیر, سانپائولو 942

لينک ثابت |دو شنبه 2 دی 1392برچسب:مردم بلوچ؛کشاورزبلوچ؛بلوچستان؛بلوچ,

| ادامه مطلب...
داستان بلوچی( casso)
نوشته شده توسط : سید سلمان رسولی

داستان جالب کسو( casso)روشنیدین؟ در دوران شاه عباس صفوی و حکومت شاه سلیمان صفوی حوالي بخش سرباز(شهرستان سرباز

فعلي) زن زيبايي به نام كسّو زندگی می کرد. حاكم وقت باهَوْو دشتياري عاشق او شد و قاصد فرستاد تا او را داماد نمايند، ولي

برادرانش جواب رد دادند.حاکم باهَوْ لشكرکشی کرد و به زادگاه كسّو هجوم برد. مكان كسّو و برادرانش بالاي قلّه ي بلند و خطرناكي بنام

چن ﮈکان بود كه هر كسی به راحتي نمي توانست خود را به آنجا برساند. اين مكان مرتفع و پر پيچ و خم ، دو راه ورودي داشت. يكی را

همه مي دانستند، ولي راه دوّم را فقط افراد خاص مي دانستندبرادران کسّو ، راه اصلي ورودي را سنگر گرفته و با دشمن خود جنگیدند

. بعد از چند روز زد و خورد دشمن نتوانست كاري از پيش ببرد، تا اينكه كسّوِ بي وفا، به برادران خود خيانت كرد و به طريقی، مسيرِ راه

مخصوص را به مهاجمان نشان داد.مهاجمان از فرصت استفاده كرده، خود را به بالاي قلّه و آبادي رساندند. برادرانش راكشتند و كسّو را به

عنوان اسير به منطقه ی دشتياري بردند. حاكمِ فاتح، کسّو را به عقد خود در آورد تا با او زندگي نمايد، ولي در اوّلين شبِ زفاف، كسّو، نه

شام خورد و نه روي رختخواب پنبه اي خوابش برد!شوهرش علّت را جويا شد و رختخوابي را كه او روي آن خوابيده بود شكافت، تا شايد

علّتي را دريابد، امّا درونِ رختخواب ،چيزي به غير از پنبه پيدا نکرد. علّت شام نخوردنش را پرسید و او به شوهرش گفت: برادرانم رختخواب

مرا از پشم خرگوش و خوراكم را از مغز استخوان قوچ و گوشت آهوی كوهي تهيه می كردند.برای همین نه شامتان به مزاجم خوش است

و نه رختخوابتان برایم نرم. وقتي شوهرش حرفهای او را شنید بدون فوت وقت دستور داد سر تا پاي او را گِل گرفتند و او را زنده بگور

کردند، و در پاسخ به كار خود اين جمله را گفت: كسّو ، به نزديكترين عزيزان خود وفا نكرد تا برسد به شوهرش!من کاری با تو خواهم کرد

تا درس عبرتي براي افراد بي وفا و حق نشناسی مثل تو باشد. و از آن روز به بعد، این جمله به عنوان ضرب المثل به یادگار ماند.(كسّو په

كسّءَ نه بيت،نه که په در جوْدیءَ ).تپّه اي که كسّوِ را گِل گرفته اند، هنوز در نزديك آبادي باهَوْ موجود و مشهور است. منبع:ماهتاک

سچکان

 

لينک ثابت |یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,

| ادامه مطلب...
شعر بلوچی(1)
نوشته شده توسط : سید سلمان رسولی

دل ءَ بَلیں که دل ءَ روک بیت هزار چراگ
نبیت روچ اے چکاس ءِ شپ په چار چراگ

من مُرتگاں په تئی مهر ءِ ماهکان ءِ نود
مه یار په مـَنــی ادیـره ءَ ، مه یار چراگ

هدوک ءِ شَهم هیالانی گرند رژن ءِ روک
چراگ دانکه اے کهرین شپ انت تهار چراگ

به بیــت په ما انارکانی بام ءُ رَکّ ءِ پُلّ
نه بیت ما را ماں لنجیں شپاں پکار چراگ

« عطا » هما انت منی رژناییءِ زنداپ
هما که رهسراں بیت آسگوار چراگ

لينک ثابت |یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,

| ادامه مطلب...
ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﭘﯿﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻠﮑﯽ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ
نوشته شده توسط : سید سلمان رسولی

ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﭘﯿﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻠﮑﯽ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ
ﺟﻬﺎﻥ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﺑﻪ ﮔﯿﺘﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﺑﺠﺰ ﮔﻔﺘﻨﯽ
ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﯾﺎﺿﯿﺪﺍﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮊﺍﻧﻮﯾﻪ 2009 ﺩﺭ ﺳﻤﯿﻨﺎﺭ
ﺳﺎﻼﻧﻪ ﺧﻮﺩﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ San Antinio ﺩﺭ ﺗﮕﺰﺍﺱ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ
ﺷﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﮒ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﯼ ﻧﺸﺴﺖ ﮐﻪ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﺑﻌﺎﺩ
ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻭﺍﻼﯾﺶ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﯿﺎﺗﺶ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻭﯼ ﭼﻬﺮﻩ ﺑﺮ ﻧﻘﺎﺏ ﺧﺎﮎ ﻧﻬﺎﺩ ﺍﺯ
ﭘﺲ ﻧﻘﺎﺏ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻧﺶ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﮔﺮﺩﯾﺪ . ﺍﻭ
ﺩﮐﺘﺮ ﭘﯿﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻠﮑﯽ ، ﺯﺍﺩﻩ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ، ﺧﻄﻪ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﮐﺸﻮﺭ
ﻋﺰﯾﺰﻣﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺁﻣﯿﺰ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺳﺮﻭﺵ ﻋﺎﻟﻢ ﻏﯿﺒﺶ ﻧﺪﺍ ﺳﺮ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ :
ﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻈﺮ ﺷﺎﻫﺒﺎﺯ ﺳﺪﺭﻩ ﻧﺸﯿﻦ ﻧﺸﯿﻤﻦ ﺗﻮ ﻧﻪ ﮐﻨﺞ ﺍﯾﻦ
ﻣﺤﻨﺖ ﺁﺑﺎﺩ ﺍﺳﺖ
ﺗﺮﺍ ﺯﮐﻨﮕﺮﻩ ﻋﺮﺵ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ ﺻﻔﯿﺮ ﻧﺪﺍﻧﻤﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻣﮕﻪ ﭼﻪ
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﭘﯿﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻠﮑﯽ ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1956 ﻭ ﻓﻮﻕ ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ
ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1970 ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻧﻤﻮﺩ . ﻭﯼ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1976
ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺍﺧﺬ ﺩﺭﺟﻪ ﻓﻮﻕ ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ
1983 ﺩﮐﺘﺮﺍﯼ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﮕﺰﺍﺱ ﮔﺮﺩﯾﺪ . ﻣﺮﺣﻮﻡ
ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻠﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ 1983 ﺗﺎﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺩﺍﻉ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ
American West ﺑﻪ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ . ﺭﻭﺍﻧﺸﺎﺩ
ﻣﻠﮑﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺩﺑﯿﺮﯼ، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﯼ
ﺑﺎﻧﮏ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺟﻨﺪﯼ ﺷﺎﭘﻮﺭ،ﺭﺋﯿﺲ ﺑﺨﺶ
ﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﻌﺎﻭﻧﺖ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺟﻨﺪﯼ
ﺷﺎﭘﻮﺭﺧﺪﻣﺎﺕ ﺍﺭﺯﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﮐﺴﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ
ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻣﻬﻢ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﺟﺮﺍﯾﺪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﺯ ﻭﯼ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺟﻬﺎﻧﮕﺮﺩ ﺟﻬﺎﻧﺪﯾﺪﻩ،ﺍﺳﺘﺎﺩ
ﻣﺤﺎﺳﺒﺎﺕ ﺣﻞ ﻧﺸﺪﻧﯽ ﻭ ﯾﮏ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺯﺑﺮﺩﺳﺖ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﯾﺎﺩ
ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺭﺯﻧﺪﻩ ، ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺻﻔﺎﺕ
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻠﮑﯽ ﺗﺤﺖ ﺍﻟﺸﻌﺎﻉ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ
ﮔﯿﺮﻧﺪ . ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻫﻔﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺳﺘﺮﮒ ﺩﺭ ﺭﮒ ﻭ
ﺭﯾﺸﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻠﮑﯽ ﺍﺯ ﻭﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭﺍﻼﺋﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﭼﻨﺎﻥ
ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﺯ ﻋﻀﻮ ﭘﯿﮑﺮ ﺑﻨﯽ
ﺁﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺭ ��

 

لينک ثابت |یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,

| ادامه مطلب...
مروری بر مراسم ازدواج در میان قوم بلوچ: عروسی بلوچی
نوشته شده توسط : سید سلمان رسولی

پاتوق شهر پیشین

 

برپایی مراسم ازدواج در میان بلوچ های ایرانی کما بیش همچون رسم سال های دور این قوم است و دستکم 8 مرحله از مراحل عروسی همچنان در میان بلوچ ها به اجرا درمی آید. گرچه اینک به واسطه تغییر وضعیت اقتصادی مراسم 7 شبانه روزی عروسی بلوچی به برنامه ای

3 شبانه روزی محدود شده اما هنوز پایبندی به سنت ها در آن ملموس و مشهود است. آنچه در ادامه آمده حاصل گفتگوهایی با مردم محلی است که در مناطق مختلفی از بلوچستان که به سرزمین «مکُران» معروف است ساکنند، نظیر شهرهایی چون ایرانشهر، بمپور، سرباز، نیکشهر، چابهار و ... .
شاید پیش از آنکه بخواهیم از رسم و رسوم سخنی به میان آوریم لازم باشد بدانیم درباره کجا و کدام مردم می خواهیم صحبت کنیم.

Balotch.jpg

 

* بلوچ ها و جغرافیایی که در آن زندگی می کنند
از وسعت جغرافیایی که بلوچ ها در آن زندگی می کنند همین بس که در محدوده ای ما بین ایران، پاکستان و افغانستان محصور است. اما آنچه در این نوشتار مد نظر است متوجه بخشی است که در ایران واقع شده است و به نوعی در استان سیستان و بلوچستان شناخته می شود. منطقه ای که به «مکُران» موسوم بوده و همچنان نیز بلوچستان ایران به دو بخش «سرحد» و «مکُران» خوانده می شود. سرحدات شامل جنوب سیستان تا شمال ایرانشهر کنونی و شهرهایی چون زاهدان و خاش بوده است. مکُران نیز با مرکزیت «بمپور» تا دریای عمان گسترده بوده است. درباره وجه تسمیه مکُران در دانشنامه آزاد ویکی پدیا در اینترنت آمده است:« در مورد معانی مکُران نظرات متفاوتی وجود دارد مثلا مکران به معنی باتلاق یا مکران به معنی معنی ماهی خواران، اما به نظر می رسد اطلاعات در مورد ساکنین مکُران کامل نیست و نمی توان به طور قطع در مورد وجه تسمیه مکران سخن گفت.»
اما ساکنان سرزمین مکُران به درخت خرما(نخل)، مک یا مچ می گویند. بنابراین مکُران به معنای سرزمین درختان خرما یا همان نخلستان است که با توجه به اینکه در منطقه ایرانشهر، سرباز، نیکشهر، سراوان و چابهار نخل بسیار است و انواعی از خرما در این منطقه به دست می آید این معنی قابل قبول است.
مردم بلوچستان از قوم بلوچ، ریشه در تاریخ این سرزمین یعنی ایران دارند. آنها مسلمانند و سنی مذهب. درباره قوم بلوچ در دانشنامه آزاد ویکی پدیا در اینترنت نوشته شده است :« نخستین ظهور بلوچان در آثار تاریخی در کتاب حدودالعالم(892 م
/ 372ق) و نی در مقدسی حدود ( 985م/ 375 ق) با نام بلوص است. در شاهنامه ذکر مسکن این قوم در حدود شمال خراسان امروزی آمده است. در کتاب های جغرافیایی از این قوم ( همراه با طایفه کوچ یا قفض) در حدود کرمان یاد می شود. پس از آن بر اثر عوامل تاریخی این قوم به کناره های دریای عمان رسیده و در همان جا اقامت کردند.»

*زمان عروسی
بلوچ ها معمولا در بهار ازدواج می کنند؛ بهارگاه. این زمان البته تا زمان رسیدن خرما به عنوان محصول مهم و استراتژیک آنها متغییر است و به همین دلیل عروسی های بلوچی تا شهریورماه نیز ادامه دارد.

* مراحل عروسی
مراسم ازدواج در بلوچ ها نیز تابع رسم و رسوم ایرانی است و تفاوت هایی جزیی در اجرا دارد. این تفاوت ها شاید در نحوه خواندن آن رسم نمود پیدا کند وگرنه همین وقایع برای عروسی در سایر اقوام نیز اتفاق می افتد. بنابراین بر اساس رسم بلوچ ها می توان در عروسی های کنونی نیز 8 مرحله را که در ادامه آمده است دید. «گِندونِن»( به کسر گاف و نون) ، «هِبَرجنی» که به نوعی همان بله برون است. «بربند مال» که مراسمی برای تعیین مال عروس و مهریه است. «جُل بندی» که در آن عروس برای رفتن به مراسم عروسی بسط می نشیند و نباید کسی او را در این مدت ببیند. «حِنا دوزوکی» که حنابندان غیررسمی پیش از شب حنابندان است. «حِنا راستکی» که مراسم حنابندان اصلی است. «سرآپی» یا «سرآب» و «مشاطه» که به آماده کردن عروس و داماد مربوط است. و سرانجام «شب یکجایی» که در آن داماد و عروس یکخانه می شوند و زندگی مشترک از این نقطه آغاز می شود.
* «گِندونِن»؛ «گِند» در بلوچی به معنای دید و«نِن» نیز به معنای نشستن است. بنابراین، این عنوان بر مراسمی گذارده شده است که در آن بزرگان خانواده پسر نزد خانواده دختر می روند و در مجلسی که گرد هم آمده اند موضوع علاقه مندی خانواده پسر به دختر آن خانواده را اعلام و خواستگاری را اعلام می کنند. به طور معمول و به شکل کاملا سنتی همچنان پسرهای بلوچ بر اساس توصیه خانواده ازدواج می کنند. مادر و در کل خانواده پسر دختری را مد نظر قرار می دهد و سپس برای آغاز مراحل عروسی این موضوع در مراسم  گِندونِن مطرح می شود. گاه خانواده پسر برای طرح این موضوع باید به سراغ کدخدای محل سکونت خانواده دختر بروند و گاه باید ریش سفید یا بزرگ محل یا فامیل این مهم را به انجام برساند. به هنگام برپایی مراسم  گِندونِن نیز با توجه به وسع خانواده بزرگانی به مجلس حضور می یابند که نشان از بزرگی خانواده پسر داشته باشد. گاه ممکن است برای نشان دادن شان خانواده تعداد نفرات به 100 و بیش از آن نیز برسد. در این مرحله مراسم «حلقه کنان» کخ نوعی نشان گذاری بر عروس است نیز به اجرا گذارده می شود و خانواده داماد حلقه ای انگشتری به همراه ساعت و طلا به عروس هدیه می دهند.
*«هِبَرجنی»؛ به همان مراسم «بله برون» گفته می شود و اساس عروسی و زندگی مشترک در این مرحله بنا گذاشته می شود. به عبارت دیگر پس از خواستگاری در این مراسم پاسخ مثبت خانواده دختر اعلام و سایر برنامه ریزی ها از اینجا آغاز می شود.
*«بربند مال»؛ در مراسم بربندمال اقوام درجه یک طرفین حضور دارند. اگر خانواده های برای شخص خاصی احترام خاصی قائل باشند او را نیز دعوت می کنند تا در مراسم بربندمال به موضوع تعیین مهریه بپردازند. البته گاه ممکن است همه مراحل «گند و نن»، «هبرجنی» و « بربندمال» در یک مراسم به اجرا درآید. معمولا مهریه عروس را پول نقد تعیین می کنند. اما در مناطقی چون سرباز گاه دیده می شود که نخل خرما نیز به عنوان مهر عروس تعیین شده است. در خاش نیز که به عنوان سرحدات در بلوچستان شناخته می شود به سبب رونق دامداری شتر و گاو نیز به عنوان تعیین مهریه مورد نظر قرار دارند. رسم در میان بلوچ ها این است که طلا را به عنوان مال عروس به داماد هدیه می کند. این رسم با هدیه 20 مثقال تا 2 کیلو طلا به اجرا درمی آید. گاه خانواده عروس برگزاری مراسم عروسی را به تحویل طلاها منوط می کند. گاه نیز بخشی از طلا هدیه داده می شود و مابقط در نکاح نامه قید می شود. بر خلاف مهریه که در میان بلوچ ها نه کسی داده و نه کسی گرفته و حتی به هنگام طلاق نیز زنان معمولا مهریه خود را می بخشند این طلاها را حتما رد و بدل می کنند.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد زمان عروسی را نیز در این مرحله تعیین می کنند. زمان عروسی بلوچی معمولا بعد از اسفندماه است. «بهارگاه» اصطلاحی است که بلوچ ها به کار می برند. البته عروسی هایی هم هست که در چله تابستان یا زمستان انجام شده اما عموما به فصل بهار تا زمان برداشت خرما برای انجام عروسی توجه دارند.
*«جُل بندی»؛ جل در میان بلوچ ها پارچه ای دست دوخت است. معمولا بافته می شود و با سوزن دوزی بلوچی و آینه کاری تزیین می شود. از این پارچه صنایع دستی که جل خوانده می شود به عنوان پرده استفاده می شود. مراسم عروسی بلوچی با جل بندی رنگ و رویی به خود می گیرد و جدی تر می شود. معمولا روز اول عروسی با جل بندی آغاز می شود. قبلا 7 شبانه روز عروسی برقرار بوده است اما اینک به سبب مخارج سنگین معمولا در 3 شبانه روز جمع بندی می شود. بنابراین معمولا روز اول با جل بندی آغاز می شود. جل بندی با حضور خانواده درجه یک عروس و داماد در خانه عروس انجام می گیرد. معمولا گوسفندی نیز در این مرحبه قربانی می شده است. بعد اتاقی را برای استقرار عروس در نظر می گیرند و همان پارچه آذین شده که جل خوانده می شود را به دو سوی دیوار وصل می کنند و فضایی حائل را در یک اتاق به وجود می آورند که عروس باید تا زمان مراسم یکجایی پشت این جل دور از نظرها منتظر بماند. بلوچ ها معتقدند این رسم برای دور نگاه داشتن عروس از جادو و نظر بوده است. در فاصله جل بندی تا پایان مراسم عروسی، عروس را کسی به جز نزدیکان خاص و محرمان نمی بیند. در زمان رفع حاجت نیز او باید به همراه دو تن از نزدیکان و اقوام همراهی شود و باید نقابی بر چهره داشته باشد.
*«حِنا دوزوکی» یا حنا دوزوکا؛ مراسم حنا دوزوکی مراسمی فرعی در عروسی های بلوچی محسوب می شود. همانطور که از عنوانش هم به ذهن متبادر می شود گویا این مراسم به شکل دزدکی برگزار می شود! در این مراسم خانواده های طرفین هرکدام روی سر داماد و عروس حنا می گذارند و این کار را با قرار دادن حنا روی پول انجام می دهند. گاهی در این مراسم هزینه عروسی از سوی اقوام و فامیل پشتیبانی مالی می شود. البته این پشتیبانی مالی در دفتری ثبت می شود تا داماد در آینده در سایر عروسی های افرادی که به او کمک کرده اند حاضر شده و او نیز در این امر خیر شریک شود.
فردای مراسم حنادوزوکی مراسم دعوت از اقوام و بستگان آغاز می شود. به طور معمول عده ای از زنان و مردان فامیل داوطلب می شوندو به سراغ دیگر بستگان در روستاها و آبادی ها و همین طور شهرهای دیگر می روند. آنها در خانه بستگان را می زنند و چنددقیقه ای را در باب عروسی توضیح داده و سپس آن خانواده را دعوت می کنند. اگر به خانه ای مراجعه شد و کسی حضور نداشت، دعوت کننده دو چوب را به شکلی خاص جلوی در خانه مورد نظر قرار می دهد که در مراجعه صاحب خانه او متوجه شود کسی به قصد دعوت برای عروسی مراجعه کرده بوده است.
*«حِنا راستکی»؛ به مراسم اصلی حنابندان اتلاق می شود. معمولا با ساز و آهنگ خاص همراه است و از اینجای کار به بعد نبض کارها برای رسیدن به مراسم عروسی تندتر می زند. دعوتی ها در این مرحله دیگر باید نهایی شده باشد. همه وسایل عروسی در این مرحله آماده است. حنابندان عروس و داماد شروع می شود. ولی هرکدام جداگانه در محل متفاوت. هر کدام از عروس و داماد توسط بستگان حنا گذاشته می شوند. معمولا دستها حنا بسته می شود. شب حنابندان را تا صبح بیدار می مانند و ولیمه عروسی را در همین شب تدارک می بینند و آشپزی برای میهمانان عروسی از این شب آغاز می شود.
*«سرآپی» و«مشاطه»؛ در عروسی بلوچی عروس را نزد داماد نمی برند و به اصطلاح «عروس کِشان » ندارند و در عوض این داماد است نزد عروس می رود. بنابراین ماشین عروس هم در زمان کنونی نداریم بلکه ماشین داماد داریم! معمولا با توجه به اهمیت آب در زندگی بلوچ ها و نقشی که در حیات برای آن قائلند و اهمیتی که در زندگی آنان دارد داماد را به نزدیکترین قنات یا رودخانه جاری می بردند و در آنجا خانواده داماد او را در آب استحمام می کردند. در حال حاضر نیز ابتدا داماد به سلمانی یا آرایشگاه می رود و سپس به رودخانه و قنات می روند. برای مثال در ایرانشهر معمولا دامادها را به رودخانه دامن در شمال این شهر می برند. در همین زمان نیز عروس را برای مراسم عروسی آماده می کنند. این قسمت را مشاطه می گویند که تغییر شکل یافته کلمه «مطاشه» به معنای آرایشگر و سلمانی در زبان عربی است. مشاطه بعد از آماده کردن عروس و آرایش او وقتی مراسم عروسی در حال آغاز است چیزی به عنوان هدیه می گیرد و نقاب از چهره عروس برمی دارد و به این ترتیب مراسم جل بندی و احتزار او نیز پایان می یابد.
*«شب یکجایی»؛ مراسم عروسی که آغاز می شود اگر خطبه خوانده نشده باشد این قسمت نیز به اجرا درمی آید که در قسمت بعدی شرح خطبه خواندن نیز آمده است. ولی معمولا خطبه عقد قبلا خوانده شده است. بعد از مراسم عروس و داماد در خانه پدرزن یکجا می شوند و به اصطلاح خود آنها شب یکجایی رقم می خورد که آغاز زندگی مشترک و زناشویی است. عروس و داماد بدین ترتیب در خانه پدرزن زندگی خود را آغاز می کنند و معمولا تا 4 روز در خانه پدرزن مستقر هستند. بعد از مراسم شب یکجایی و در واقع روز بعد از عروسی مراسم «مبارکیان صبا» برگزار می شود که اقوام برای تبریک گفتن به عروس و داماد نزد آنان می روند. عروس و داماد نیز بعد از روز چهارم بعد از عروسی به خانه پدر داماد می روند و در آنجا میهمانی دیگری داده می شود. اگر قرار باشد که عروس و داماد در خانه پدر داماد زندگی را ادامه دهند با این مراسم این اتفاق روی خواهد داد و در غیر این صورت تا مدتی که گاه تا یکسال و بیشتر ادامه پیدا می کند عروس و داماد در خانه عروس مستفر خواهند بود. این موضوع کاملا به توافق طرفین و توانمندی داماد بستگی دارد.

سفره عقد و جهیزیه
در عروسی بلوچی سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد. بلوچ ها مراسم عقد را معمولا در مسجد برگزار کرده اند و در حال حاضر نیز این مراسم همچنان ممکن است در مسجد و بدون هیچ تشریفاتی به جاآورده شود. اما اینک علاوه بر مسجد در خانه نیز مراسم عقد به اجرا گذاشته می شود. به هنگام خواندن خطبه عروس به طور مستقیم به داماد «بله» نمی گوید. وقتی عاقد برای خواندن خطبه به خانه داماد می رود یک نفر را به خانه عروس می فرستد تا عروس شخصی را به عنوان وکیل تعیین کند. این وکیل به طور معمول از خانواده پدری عروس تعیین می شود. عروس معمولا عموی بزرگ یا پدر خود را به عنوان وکیل معرفی می کند. سپس با تعیین وکیل عاقد از داماد و از وکیل عروس درباره مهریه و نکاح می پرسد و بعد خطبه را می خواند. در عروسی بلوچی هیچ خبری از جهیزیه نیست. بنابراین هیچ خانواده ای نگران خرید وسایل خانه برای دختران خود نیستند. در عوض تمام وسایل زندگی را باید پسر تامین کرده باشد. از لحاف و وسایل خواب که معمولا رسم است تا دیگر اقلام لازم و ضروری برای زندگی. در عوض اتفاقی دیگری روی می دهد. داماد بعد از مراسم عروسی و شب یکجایی، در خانه پدرزن اقامت می کند. این اقامت گاه تا یکسال ادامه پیدا می کند و جنبه بدی در اذهان ندارد. گاه نیز داماد خانه و اسباب زندگی را فراهم کرده  و در خانه خود زندگی را آغاز می کند. به طور معمول زندگی به صورت فرادا آغاز نمی شود و عروس و داماد بلوچ، با خانواده عروس یا داماد زندگی را آغاز می کنند تا کمبودها و نواقص زندگی اشان کمرنگ تر جلوه کند و به مرور حل و فصل شود و بعد که داماد استطاعت گرفتن جایی برای اقامت را یافت آن وقت مستقل می شوند.

 

 

لينک ثابت |چهار شنبه 27 آذر 1392برچسب:مراسم ازدواج دربلوچستان؛مکران زمین؛مراسم ازدواج ارایران,

| ادامه مطلب...

آخرین مطالب ...

» آدرس وب جدیدم
» ملا فاضل
» پدرم روزت مبارک
» بلوچی شعر
» کجایی؟
» ادان بلوچستان انت (اینجا بلوچستان است)
» بـے زانَــگ ایـں (8) ادبـی هَـکـیـم
» بلوچستان من (عکس)
» ویران
» حادثه آتش سوزی در دبیرستان دانشگاه دخترانه چابهار
» پسر بزرگ و زن دادشاه(عکس)
» سد گنجیں بلوچستان (لاشار)
» ماکت مسجد جامع دزک
» وجه تسمیه مکران
» ملانورمحمددرازهی
» کشاورز بلوچ (عکس وشعر)
» معرفی چند فایل pdf درباره ی قوم بلوچ(آموزش زبان بلوچی_داستانهای بلوچی_آداب و رسوم و...)
» داستان بلوچی( casso)
» شعر بلوچی(1)
» ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﭘﯿﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻠﮑﯽ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

موضوعات


پیوند وبلاگ
اهل سنت فروش شارژ همراه اول ایرانسل رایتل و.... برترینهای شهرستان خاش فیزیک ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بلوچ قومی وفادارپه وتی خاک ووطنا و آدرس balooch۹۰.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی


نویسنده وبلاگ

سید سلمان رسولی
کدهای شما
تصویر تصادفی
 
آمار سایت
كاربران آنلاين: نفر
تعداد بازديدها:
RSS